تاريخ و سيره/ مظهر حق/ فصل چهارم: فضايل اميرالمومنين عليه السلام

افتخار و فضيلت ديگر اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» همان جمله‌ي معروف «سلوني قبل أن تفقدوني» است[1]اين جمله، نه از پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» نقل شده و نه از ديگر ائمّه«سلام الله علیهم»؛ مختصّ به اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» است. بارها اين جمله را فرمودند، حتّي آن دوراني که تمام غم‌هاي عالَم در دلِ مولا بود، نه دوست با ايشان ساخت و نه دشمن.

گاهي مي‌فرمودند:

أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا[2]

مردم، از من بپرسيد پيش از آن که مرا از دست دهيد، که من راه‌هاي آسمان را بهتر از راه‌هاي زمين مي‌دانم، پيش از آن که فتنه‌اي پديد آيد که همچون شتر بي‌صاحب گام بر دارد و مهار خود را پايمال کند و مردمان را بکوبد و بيازارد و عقل صاحبان خود را ببرد و در حيرتشان گذارد.

و گاهي نيز مي‌فرمودند:

أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا[3]

اى مردم، من فتنه را نشاندم و كسى جز من دليرى اين كار را نداشت، از آن پس كه موج تاريكى آن برخاسته بود، و گزند همه جا را فرا گرفته. از من بپرسيد، پيش از آنكه مرا نيابيد. بدان كس كه جانم به دست اوست، نمى‏پرسيد از چيزى كه ميان شما تا روز قيامت است، و نه از گروهى كه صد تن را به راه راست مى‏خواند و صد تن را موجب ضلالت است، جز آن كه شما را از آن آگاه مى‏كنم: از آن كه مردم را بدان مى‏خواند، و آن كه رهبريشان مى‏كند، و آن كه آنان را مى‏راند، و آن جا كه فرود آيند، و آن جا كه بار گشايند، و آن كه كشته شود از آنان، و آن كه بميرد از ايشان.

در هر صورت، اگر از ما در مورد علم علي بپرسند، بايد بگوييم: علم او علم خداوند تعالي است، همان گونه که در روايات و زيارات  مختلف در مورد معصومين«سلام الله علیهم»، تعبير«خزنة علم الله» يا «خُزّان علم الله[4]» به معناي معادن علم خداوند، وارد شده است. با اين توصيفات، اثبات خلافت بلافصل ايشان نياز به برهان و استدلال ندارد؛ با اندک تأمل و تصوّري، تصديق حاصل مي‌شود. و قرآن کريم هم مردم را به همين مطلب فطري متذکر مي‌سازد:

«أَفَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَمالَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون[5]»

آيا کسي که به سوي حق رهبري مي‌کند، سزاوارتر است که مورد پيروي قرار گيرد يا کسي که راه نمي‌يابد مگر آن که هدايت شود؟ شما را چه شده؟ چگونه داوري مي‌کنيد؟

در روايات آمده است که فردي را که شراب خورده بود، نزد ابوبکر آوردند. خود وي اقرار به شرب خمر مي‌کرد، امّا مي‌گفت: من زماني که اسلام آوردم در ميان افرادي بودم که شراب را حلال مي‌دانسته و آن را مي‌نوشيدند و اطّلاعي از حرمت آن نداشتم. ابو بکر و عمر از حکم در اين قضيّه عاجز ماندند و سراغ اميرالمؤمنين علي«سلام الله علیه» رفتند. آن حضرت وقتي قضيّه را شنيدند، فرمودند: فردي را همراه او در ميان مهاجرين و انصار بفرستيد که اعلام کند: هر کسي بر اين شخص آيه‌ي تحريم شراب را خوانده است، شهادت دهد. اگر کسي شهادت نداد، هيچ مجازاتي بر او نيست. آن‌ها نيز همين کار را انجام دادند، امّا کسي شهادت نداد؛ لذا آن فرد را آزاد کردند. بعد از اين جريان، سلمان فارسي به اميرالمؤمنين«سلام الله علیه»عرض کرد: آنان را ارشاد کرديد. امام در جواب فرمودند: تنها خواستم تأکيدي دوباره بر اين آيه در مورد خودم و آنان داشته باشم و آيه‌ي فوق را تلاوت نمودند[6].

 

پی نوشت ها:

[1]. ن. ک: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، باب ما تفضل صلوات الله عليه به على الناس بقوله سلوني قبل أن تفقدوني، ج 10، صص 117 ـ 128؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل و ملحقات آن، ج 7، صص 610 ـ 623 و ج 12، ص 227 و ج 17، صص 469 ـ 487 و ج 28، ص 321 و ج 32، صص 58 ـ 68.

[2]. نهج البلاغة، خطبه‌ی 189، ص 280.

[3]. همان، خطبه‌ی 93، ص 137.

[4]. الکافي، ج 1، صص 92 و 269؛  الأمالي (للصدوق)، ص 307؛  المقنعة، ص 475. 

[5]. يونس / 35.

[6]. الكافي، ج 7، ص 249.